When you see nothing but darkness,when there is no dream to think of...when there is no hand to hold and you are alone
...
you wanna die ... and you don't care about your dreams anymore
:(
there is no hope for me...to go on:(
عشق و عاطفه و احساس را نمیشود دست کم گرفت...نمیشود فراموش کرد یا اینکه در عرض ثانیه ای ایجاد کردش...نمیشود یک روزه همه چیز را عوض کرد و پایبند تغییرات ماند...
:(
کلی حرف دارم که بگویم...کلی دلم شکسته و مجروح است از جفای این دنیا...کلی اتفاقها افتاده درین مدت...حال خرف زدن ندارم...:(
شروع نو میخواهم...یک زندگی جدید...شاید هم یک آدم جدید:(