یهویی دلم برای بوی سوخته پوست پرتغال روی بخاری قدیمیا تنگ شد...بخاریای کوچیک علادین....
چقدر چیز میز از قدیما هست که من دلم براشون تنگ شده.
دوچرخه سواریای تو حیاط خونه قدیمیمون که همیشه تصور میکردم یکی ازین بچه های آمریکایی مهمم که دنبال ماجراجوییش اتفاقای جالبی براش میافته.:)
یا بالا رفتن از درخت شاتوتو توی همون حیاط...
یا برف بازی کردن توی همون حیاط...خدایا این بهترینش بود...آخه حیاط به اون بزرگی...برف به اون زیادی...دلم آب شد!
سلام
وبتون زیبا
تبادل لینک کنیم؟
سلام
ممنون حتما